ایلیا ایلیا ، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

شیرین شیطون پرحرف

ای بابا هر روز که نمیشه چیزی نوشت

1390/9/8 13:49
نویسنده : بابای ایلیا
955 بازدید
اشتراک گذاری

میبینم که از دوشنبه هفته پیش تا امروز چیزی ننوشتم . خوب حق دارم بابا، من که نویسنده نیستم، از این به بعد هروقت موضوع جالبی اتفاق بیافته و تنبلیم نیاد مینویسم هیچکس هم حق نداره اعتراضی بکنه. دوست ندارین نمیخواد هر روز از صبح تا شب بشینین پای این وبلاگ و منتظر مطلب جدید باشین . دیشب با ایلیا رفتیم پروما و ایشون هنوز وارد نشده بودیم با ذوق و شوق داد میزد بابا ببین شهر بازی قطاری اونجاست. البته ما واسه کار دیگه ای رفته بودیم ولی ناچارا باید یه سر به شهربازی قطاری هم میزدیم. وقتی که رفتیم شهربازی من دو تا ژتون خریدم و به ایلیا دادم و دهن خودم رو سرویس کردم که بهش بفهمونم که تو فقط دو تا سکه داری و فقط میتونی دو تا از بازیها رو بازی کنی. کره خر یه جوری بهت زل میزنه و میگه باشه که هر کی ندونه فکر میکنه کل سخنرانیت رو درک کرده ولی بعد که خرش از پل میگذره انگار نه انگار که تو داشتی یه ساعت براش شرح میدادی. خلاصه دو تا بازیش رو کرد و بعدش هم خودش رو کشت که یه بازی دیگه بکنه ولی من به خواسته و پیشنهاد بی شرمانه اش اصلا اهمیت ندادم. میبینین چه بابای سنگ دل و بیرحمی هستم . البته وقت برگشتن کلی نق و نوق کرد و نهایتا سه تا سی دی ما رو پیاده کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)