آروم و مظلوم
شیطونک طفلکی دیروز خیلی مریض بود و بی حال. از اشتها افتاده، ناهار نخورده و عصر هم به زور و با پیشنهاد خودش یک کمی صبحانه )نون و کره( خورده بود. من که اومدم خونه ظاهرش چیزی نشون نمیداد، گیر داد که شیر میخوام. شیرش رو که خورد بالا آورد در حد تیم ملی. نمیدونم اینهمه آب چطوری توی معده فسقلی شیطونک جا شده بود. دهنمون سرویس شد تا گند کاری آقا رو تمیز کردیم. بعدش کاشف به عمل آمد که قبل از اینکه من بیام خونه یه بار دیگه هم بالا آورده بود. بعد از اینکه بالا آورد اینقدر بی حال شده بود که با اینکه ظهر هم خوب خوابیده بود جلوی تلویزیون خوابش برد. نصف شبی هم دوباره بالا آورد. این شیطونک زلزله وقتی که مریض میشه اینقدر مظلوم و رحمی میشه که آدم یاد شهدای کربلا میافته. امروز هم به خاطر حالش مهد نبردیمش و رفت خونه عزیز. انشالله که زود زود خوب بشه.(یکشنبه٢٢آبان٩٠)